محل تبلیغات شما

يادداش هاي روزانه من



سلام الان که این مطلب رو مینویسم ساعت ۵ صبح روز ۱۵ فروردین ۱۳۹۹ است متاسفانه از تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ یعنی حدودا ۵۰ روز هست که ویروس کرونا وارد کشور ایران شده وزندگی همه رو تحت تاثیر خودش قرار داده و۲۰ روزی هم هست که دوره قرنطینه رو دولت دستور به شروعش داده و کل مغازه ها و ادارات و رستوران ها و مساجد وهمه مکان هایی که باعث تجمع مردم رو میشه تعطیل اعلام کرده وهر مغازه ای که برخلاف دستور دولت مغازش رو باز کنه جریمه وپلمپ میشه (البته میگن این ویروس از خیلی قبل
با سلام الان که ابن مطلب رو می نویسم ساعت 4 روز شنبه 25 آبان ماه 1398 هست ومن الان 33 روز هست که صاحب یک فرزند دختر شدم و اسمش رو مارال گذاشتم انشالله که بتونم پدر خوبی برای دخترام باشم و امیدوارم که آینده خوبی در انتظارشان باشه همون طور که مطالب قدیم رو قبلا خوندید چند بار تصمیم گرفتم که دیگه تو زندگی اشتباه نکنم و اشتباهات رو تکرار نکنم اما من از نظر قاطعیت در تصمیم خیلی ضعیف هستم وخیلی تو آین مسئله کم کاری میکنم اما من بازم امروز تصمیم گرفتم از فردا که
سلام الان كه اين مطلبو مينويسم ساعت ٣. ٣٥ دقيقه روز ١٥ تير مآه ٩٧ هست ومن بعد از٢ ماه اومدم سر وقت وبلاگم و ادامه يادداشتامو مينويسم من اول سال با خودم قرارگذاشته بودم كه امسال به نحو احسنت از وقت و پول و سرمايه اَي كه دارم استفاده كنم اما تا الان كه موفق نبودم به خاطر اينكه همون اول سال با اون از خدا بي خبر با مشكل برخوردم و ٢٣ ميليون از پول من رو به ناحق آزم گرفت كل برنامه. زندگيمو. بهم ريخت من هم رفتم وكيل گرفتم وتا الان كه هنوز كاري نكرده ولي اميدوارم
سلام امروز يازدهم ارديبهشت ساعت ١٦:٥٦ توي اتاق خواب نشستم ٤ روزه كه فاظل پسر عموم به رحمت خدا رفته و من خيلي ازاين اتفاق ناراحتم چون تو سني از دنيا رفت كه اصلا كسي باورش نميشه خدا رحمتش كنه خب بگذريم يك مسئله ديگه كه ذهن من رو درگير كرده شكايت كردن يكي از كسايي كه ارش قبلا براي مغازه خريد ميكردم و. حسابشو همون موقع پرداخت كردم والان بعد از ٢ سال رفته دادگاه وازم شكايت كرده. وحالا بعد از مدتي رفتم لاي دفتراَي قبلي واسناد پرداختيشو گير اوردم و بهش توضيح دادم
سلام امروز روز سومي هست كه من أين وبلاگ رو راه انداختم به خودم قول داده بودم كه هميشه كار درست رو انجام بدم وبي اشتباه ولي همون روز اول همسرم به خاطر يه كار اشتباه دختر كوچولومون عصباني شد و تصميم گرفتيم كه به شهرمون سفر كنيم وهمسرم همونجا منزل پدرش با دخترمون تعطيلات عيد رو موندگار بشن الان كه دارم. أين مطلب. رو مينويسم ساعت ٧:٥٤ دقيقه صبح هست ومن هنوز خونه پدر خانومم هستم وتصميم دارم تنهايي برگردم خونه وتعطيلات عيد رو اونجا تنها و مجردي بمونم خلاصه أين
سلام من فريدون ٣٤ سالمه البته سه روز هست كه ٣٤ سالم كامل شده با خودم فكر كردم وبه أين نتيجه رسيدم كه تا الان كه به أين سن رسيدم اشتباهاتي رو توي زندگي مجردي وحالا كه ازدواج كردم داشتم واز أين به بعد تصميم گرفتم اون اشتباهات گذشته رو انجام ندم چه از نظر اقتصادي وچه از نظر إحساسي و چه أز رفاقت وروابط و رودروايسي خوب ديگه برأي امروز بسه چون ساعت ٣:٤٧ دقيقه ست و بايد برم تو رختخواب اميد وارم بتونم تو أين سال جديد كارايي كه قبلا اشتباه بوده رواصلاح كنم وزود به

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دفتر ازدواج کرج سردفتر دکتر محسن کردبچه